چرا ؟!

آنقدر گفته اند که ارتباط میان دختر و پسر حرام است و

خلاف شرع که خودمان هم نمیدانیم در فساد اخلاقی در زدیف اولین کشور هاییم !

وقتی بلد نباشی چطور به مردم خدمت کنی !!

تو برو 500000 رکعت نماز شب بخوان !

 و حتما هم امید داشته باش که خدایی میشیوی و هستی !

زدی به نشنیدن و نفهمیدن ! و خواستی دیگران هم نفهمند و نشنوند !

 هر کس شنید گوشش را بریدی ! و هر کس فهمید به شعورش توهین کردی !

و اینطور شد مردممان همه را به دست خودت سپردند و

تو هر گندی که خواستی به ایران زدی !

تا انجا که ایران شد عربستان و مردممان هم شدند عرب !

دیگر ایرانی باقی نماند تا به آن افتخار کنیم !

دیگر کوررشی برایمان به یادگار نذاشتی! و نه داریوشی !

 و این شد ایرانی که پیشینه ی تاریخی آن هنوز هم فریاد میزند : مرا دریابید !

و اینک من در آستانه ی جوانی که قلبم مرده وفسرده است

با این لبخند تصنعی فریاد میزنم : من ایرانی ام !! من از نسل آریایی ام !!

 دست از سرم بردارید ! بگذارید راهم را خودم انتخاب کنم !

و تو باز حق حرف زدن را از من سلب کردی ! در دهانم را گرفتی و با خشم گفتی :

هر چه من میگویم ! تو هنوز بچه ایی و جوان ! عقلت که قد نمی دهد !

 تو هنوز وقت داری ! برو پی کارت ! به عبارتی !خفه شو و گم شو

و من به این فکر میکنم که چقدر وقت دارم؟؟ حتما تا زمانی که شبیه ی تو شوم ..

 و راه سر کیسه کردن مردم و کلاهبرداری را یاد بگیرم !

 بله تا ان زمان خیلی وقت هست تا

 ایرانم را آنطور که تو میخواهی بسازم و یا شاید خراب کنم !

و من دل مرده تر دوباره هر روز موهایم را سیخ میکنم !

 جلوی آینه به خودم همان لبخند تصنعی را تحویل میدهم..

 هنزفری ام را در گوشم میگذارم ..

لباس های اجق وجقم را تنم میکنم..

تا شاید از ایرانی که تو برایم ساخته ایی فاصله بگیرم !

و توام دهانم را سفت تر و محکم تر بگیر ....

 قابل توجه دوستان : ایران من با ایران اونا فرق میکنه !

من از ایران اونا فاصله میگیرم !

به نظر رسید بعضی ها متوجه منظور آپ من نشدن !

به همین دلیل باید این نکته رو میگفتم !!

نظرات 28 + ارسال نظر
حسین سه‌شنبه 18 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:11 ب.ظ

الان نمیتونم نظر بدم ... بعدا دوباره میخونمش و نظرمو میدم

[ بدون نام ] چهارشنبه 19 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:08 ق.ظ

غریبه چهارشنبه 19 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:32 ق.ظ

سلام

باز تو همه چی رو با هم قاطی کردی سلی ؟!!!...

یا حق

سارا همکلاسی حسین زینتی چهارشنبه 19 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 11:54 ق.ظ

سلام خوبی سلی جون
حالت چطوره چی بگم حق با تو هسته
راستی اگه تونستی یه سر به از یاد رفته بزن حال داداشی خوب نیسته

[ بدون نام ] چهارشنبه 19 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 01:43 ب.ظ

به تو چه آخه ؟
به خاطر خودت می گم پیر می شیا
از من گفتن بود
چرا به چیزای خوب فکر نمی کنی ؟
چرا همه دوست دارن صفحه حوادث روزنامه رو بخونن ؟ چرا هیشکی نمی ره گل آقا بخونه ؟
بی خیال باش
پستای قبلیت خیلی باحال بودن
انقده خوشم اومد ولی این آخری یه جوری بود
تو این یه سال چیکار می کردی نبودی ؟

عبداله چهارشنبه 19 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:49 ب.ظ http://damdami2.blogsky.com

یادمه واسه کنکور می خوندی.امیدوارم امتحانت خوب بشه .

سورنا چهارشنبه 19 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:58 ب.ظ

در این روزها جدی تر شده یی...

ندا چهارشنبه 19 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 11:17 ب.ظ

من نمیخوام از چیزی فاصله بگیرم
همینی که هست .هر کی دوست نداره خوب اون خودشو عوض کنه .چطوره؟
ولی به ایرانی بودنم هم افتخار میکنم . چون هیچ جای دنیا وطن خود ادم نمیشه
چرا جیغ زدی الان میرم منم یه اپ میکنم ببین چه شود
ــــــــــ
تااا دوباره

ر و ز ب ه پنج‌شنبه 20 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 01:50 ق.ظ

به معنای واقعی لذت بردم
کلی حرف دارم واست
منتظرم باش دوباره می یام حرفامو میگم.. :))

من الان تو دیار مادریم هستیم :))))

فردا عصر قراره سری به معبد بزنم.. آتشکده..

آشو زرتشت.. کوروش بزرگ.. داریوش بزرگ..

تو این گرما ترجیح دادم بیام تا حال و هوایی عوض کنم !

+ جای تمام دوستان خالی !! :))

++ به من که میگن مرتد.. کافر.. زندیق.. اما اگر خدا بطلبمون حتما دعا می کنم برا همه ی دوستام

شهرزاد پنج‌شنبه 20 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 04:03 ق.ظ

سلامم سلی جونم:
خوبی؟؟؟
وقتی پست قبلیتو خوندم دلم گرفت...
یاد خودم افتادم...
منم نمی خوام هیچ وقت بزرگ شم..
نمی خوام کسی وارد زندگیم بشه...
می خوام به معتنای واقعی خوشبخت باشم و شاد...
خوشبختی...
چیزی که این روزا در خونه ی مردم رو کمتر میزنه...
به قول تو دوست دارم هنوز دنبال داداشم کنم و جیغ بزنم..
دوست دارم راحت گریه کنم...
هنوز هم دوست دارم که شکلات بخورمو و لباسامو کثیف کنم..
هنوز هم دوست دارم که راحت دوچرخه سواری کنم...
می خوام با سنگ بزنم پسر همسایمونو له کنم..
پیچ دوچرخه ی دوستمو شل کنم....
ععروسک بقل بگیرم...
دعوا کنم با داداشمو چیغ بکشم
راجت..آزاد..شاد...
حرف دل منو زدی...
یاد دوران قشنگ کودکی..دوران سادگی و وابستگی بخیر...
+++قالب نوت مبارک..خیلی قشنگه....
++در مورد این پستت بیشتر فکر کن..

حسین پنج‌شنبه 20 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 10:06 ب.ظ http://adamemamooli.blogsky.com/

منم فکر می کنم باید بیشتر روش فکر کنی ....


ولی چه اهمیتی داره ... مهم اینه که تو حرف دلتو زدی و خودتو خلاص کردی ....خوب کاری کردی دخترم (نیشخند)



مونا جمعه 21 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 10:51 ق.ظ

سلام سلی
میدونی؟
آره ، ایران ما رو دارن خراب می کنن.
الانو نگاه کن ، همه به نحوی دارن ایرانشونو فنا می کنن، یکی فرهنگشو میاره پایین . یکی اقتصادشو لگدمال می کنه.یکی تمدنشو، یکی فضای سبزشو و هزاران کارهایی دیگه ای که پنهانی انجام میشه و من و تو ازشون بی خبریم.
قبول داری؟
و همه دنبال وسیله ای هستن که کارهاشونو با اون ماست مالی کنن.
یکی چهره ش رو عوض می کنه که مثلا مومنه و به قول تو 500000 هزار رکعت نماز می خونه.
یکی هرکار بدو ناپسندی که می کنه میگه می خواستن مملکتو خراب نکنن که مردم از این کارها ( مثلا دزدی، رشوه گیری ) نکنند.
هیچ کس به فکر ایراننن نیست!
همه به فکر منافع خودشونن.
و ما که شاهد این کاراییم هم ناخودآگاه دوست داریم یه چیزایی رو به نفع خودمون تموم کنیم.
سلی ببین ! آره ! اونا هر گندی خواستن زدن ولی ما ... دلیل نمیشه که ما این خونه ای که بقایاش هم داره می پوسه رو آتیش بزنیم.
ما که می فهمیم ! هرچند دهنمو بگیرن و کر و لال و کور و کچلمون کنن!!!!! ولی ما چون می فهمیم ! باید اول از خومون شروع کنیم و خودمونو اصلاح کنیم.
سلی جان ، قصد من ناراحت کردن تو نبود.
چون دوست ندارم بنویسم بیشتر فکر کن ! دوست دارم بهت بگم که چرا باید بیشتر فکر کنی !
امیدوارم از من نرنجیده باشی.
راستی لوگوت چه قدر قشنگه !!!! :دی
دوست جون من!
قربانت ...
یه شعر از خودم در کردم بیا ببین نظر یادت نره هااااا
:دی

مرجان جمعه 21 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 09:10 ب.ظ http://dayy.blogsky.com

تا ببینیم این رابطه چطور رابطه ای میخواد باشه ! آخه فرق فوکوله :->

اگه در حد سلام علیک و تلفن بازی و کافی شاپ رفتن اینا باشه ، خب از نظر من عیبی نداره ولی اگه بیشتر از این جلو برن و دل دادن و قلوه گرفتن و ... اینا و.... اونا ! خب دیگه جای بسی بد و بیراه و پس گردنی داره :دییییییییییییی

مرجان جمعه 21 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 09:11 ب.ظ http://dayy.blogsky.com

ایران هم هیییییی !
گفتی ایران و کردی کبابم :(((

ر و ز ب ه شنبه 22 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:36 ب.ظ

...
شاید بار سومم بود کهع این یادداشتت رو خوندم
فکر کنم خط به خط اون٬ این قدر واضح و شیوا هست که هیچ حرفی نمیشه در مورد اون زد !! حتی نظری داد !!

دوست دارم کمی نظر شخصی مو از این قضایا و حرفا برات بگم!

یادداشت تو درد کرده ی خودمون هست که بر خودمون کردیم !!
(زیادی گنگ شد فکر کنم! دوباره بخونش.. :دی)

به قولی از ماست که بر ماست! هر چیزی که کردیم داریم با گوش و چشم خودمون جلوی خودمون می بینیم و می شنویم و اما هیچ کاری هم از دستمون بر نمی یاد جز اینکه بسوزیم و بسازیم!
آره باید سوخت چون به قول نیچه: هر ملتی که خطایی می کنه باید تاوان اون رو این قدر بده تا از پای در آد !!

این مطلب شاید همیشه اتفاق نیفته اما سلی عزیز ما باید تاوان کار خودمون رو بدیم تاوانه انخاب اشتباه خودمون

می دونم که الان میگی چرا همش میگی خودمون! مگه ما انقلاب کردیم یا اینها رو خواستیم!

نه.. نه ما انقلاب کردیم و نه خود نسل من و تو اینها رو خواست اما به هر حال در اون گیر افتادیم در این لجن زاری که باید باهاش جنگید..

به قول بابام مردم ایران همیشه نشون دادن دوست دارن دقیقه ء ۹۰ ای باشن و با چراغ خاموش حرکت کنن !!

همه ی ما یه فانوس می تونیم دست بگیریم و آرام آرام به سوی اون مسیری که از بیشتر "عرب" شدن ما جلوگیری کنه و کاری کنه که "ما نشیم مثل اونها" ..

می دونی سلی انقلاب ۳۰ سال پیش می تونست با شکوه ترین انقلاب دنیا لقب بگیره !! انقلابی که حتی بیشتر از انقلاب فرانسه از اون یاد بشه !!!!
اما متاسفانه مثل همیشه با دخالت های بیگانگان و حمایت بی دریغ انگلیسی ها از آخوند ها اون شکل و جهت انقلاب به سمت و سویه دیگه ای تغییر پیدا کرد و حالا داریم تاوان اون سمت و سو رو هر کدوممون به شکلی می دیم !

تو باید هندس فری بزنی تو گوش.. من باید بشینم صبح تا شب سنتورم رو بزنم.. ندا باید بشینه شعر بخونه.. یوسف بشینه کتاب بخونه..مرجان بزنه تو سر و کله ی یکی دیگه..سحر بزنه تو سر خودش !!..رضا هم فکر کنه که فردا چی نمیشه چی میشه..شهرزاد هم کتاب داستان بخونه و بگه.. و و و هر کسی یه کاری که خودش رو سرگرم کنه تا حتی برای دقایقی از این دنیایه کثیفی که برامون درست کردند فاصله بگیریم !!

×××
تو هنوز وقت داری ! برو پی کارت ! به عبارتی !
خفه شو و گم شو
و من به این فکر میکنم که چقدر وقت دارم؟؟ حتما تا زمانی که شبیه ی تو شوم ..
و راه سر کیسه کردن مردم و کلاهبرداری را یاد بگیرم !
×××

این تکه خیلی به دلم نشست !! خیلی.. منو به جاهای دور برد.. به فکرایی که در مورد ایرانمون می کردم !!
(چه خواب و خیال قشنگی !!)

سلی جان من معتقدم که خیلی بیشتر از اینها حقمون هست !! خیلی بیشتر از اینها باید ترک برداریم و ضربه بخوریم تا این نهال دگرگونی از اون زیر خاک ها بیاد بالا..
س اگه از این بدتر هم شد نگران نباش !!
تو فکرش نرو..

به قولی گفتنی.. روزگاری درست میشه !!

بیشتر از این سرت رو درد نیارم چون همه ء اینها رو خدت بهتر از من می دونی چون هندس فری گوشته !!

(:دی)

+ من همیشه به بابام میگم این موقع ها باید فقط به خودمون فکر کنیم نه به جامعه و دیگرون !! باید از خودمون شروع کنیم و آروم آروم به جامعه و مردم برسیم !!

سارا همکلاسی حسین شنبه 22 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 07:09 ب.ظ http://www.h-zinati.blogfa.com

سلام خوبی
عزیزم حسین الان خوبه
یه اپ نوشتم همه چیز رو توضیح دادم بیا بخون
دستت درد نکنه به فکر حسینی خیلی گلی شرمنده زیاد نمیتونم بنویسم

مامی شنبه 22 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 10:34 ب.ظ

حرف و حدیث این چرای تو / تو فضای وب نویسی جایی نداره
حرف زیاده و یه بده بستون محاوره ای میخواد
نمیشه تو یک یا چند نظر اونو گنجوند
فقط به این فکر کن که تو همه دنیا مسائلی از این دست هست فقط صورت مسئله فرق میکنه یا پاک میشه
خوب خوشحالم که نگاهتو عوض کردی و ریز بینی رو داری تو محتوای وبت جا میدی
موفق باشی. فعلااا

محسن هندیجان یکشنبه 23 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 05:18 ب.ظ http://mohsenhendijan.blogfa.com

سلام خوبی
آپیدم
منتظرتم

اشک های مسیح یکشنبه 23 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:47 ب.ظ http://jesustears.persianblog.ir

ایران ما شده ویران!!
الان زمانیه که خوشبختانه مردم متوجه شدن چه بلایی سرشون اومده..امیدوارم زمان اونم برسه که این حکومت به دست همین اکثریت خاموش که ما هستیم و جوونای هم صدا برچیده بشه..حکومتی که می خواد مردمش زجر بکشن و برده ای باشن برای عقاید افراطیشون..و نهایت مرگ!

+تو..من..ما..انسانی آزاد آفریده شدیم..بنابراین مختاری که خودت در مورد زندگیت و هر اون چه که انجام می دی تصمیم بگیری و مسول باشی!!
+زمان ما درست مثا قرون وسطی می مونه..البته با حکومت فرعونیان هم قابل مقایسه هست!!
+

سیمرغ دوشنبه 24 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 04:07 ب.ظ http://simorgh01.parsiblog.com/

سلام
سلی جان
من ولی تمام استخوان بودنم
لحظه های ساده ی سرودنم
درد می کند
انحنای روح من
شانه های خسته ی غرور من
تکیه گاه بی پناهی دلم شکسته است
کتف گریه های بی بهانه ام
بازوان حس شاعرانه ام
زخم خورده است

علیرضا دوشنبه 24 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:50 ب.ظ http://www.alirezaline.blogfa.com/

وبلاگم به روز شد بالاخره. مردم تا به روز شد!!

دکتر سه‌شنبه 25 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:28 ق.ظ http://www.0o0.blogfa.com

سلام دوست عزیز
جالب بود...
درضمن دوباره آپ کردم و منتظر حضورتون هستم...
تا بعد...

ووهو سه‌شنبه 25 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:43 ق.ظ

عجب ...!

ح.زینتی سه‌شنبه 25 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:42 ب.ظ

سلاممممممممممممممممممم
ابجی جان خوبی
من بهترم مرسی بیادمی تهران خوش گذشت
حالت چطوره بعد میام حتما

غریبه سه‌شنبه 25 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 06:08 ب.ظ

سلام ..

با توجه به توضیحات پایانیت ٬ نمیدونم چرا حس میکنم که یه جورایی ازت تو دهنی خوردم (!) :دی

متاسفانه الان فرصتش رو ندارم سلی .. اما اگه عمری باقی باشه ٬ یه بحث کوچولو در این مورد خواهیم داشت ..

فعلا بذار ورم لپم بخوابه ٬ بعدا میام حسابت رو میرسم !! ((:
یا حق

س و ر ن ا چهارشنبه 26 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:12 ب.ظ http://pagah.blogfa.com

سلام...!

رامین دوشنبه 31 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 09:29 ب.ظ

آفرین .فکر کنم همین برات بس باشه.

رحمان چهارشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:25 ق.ظ http://www.rahman-rdn.blogspot.com

سلام سلی
منو یادت میاد
این پست اخرت معرکه بود اشکم دراومد واقعا قلم فوق العاده ای داری
بچه های جوانان هم اگه رحمان یلدشون مید به وب منم سر بزنن

تو هم اگه وقت کردی یه سر بزن
لینکیدمت

بای تا های رحمان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد